دلیل این نگاه تفکری است که کتاب های علمی و تخیلی و فیلم های هالیوودی در مغز ما کاشته اند. در این تفکر عینک هوشمند همزمان نقش انواع و اقسام سنسورهای عجیب و غریب، سیستم های پردازشی قدرتمند، نمایشگر، مودم، دوربین شناسایی چهره و غیره را بازی می کند. شاید در آینده چنین عینکی از راه برسد ولی واقعیت این است که عینک هوشمند ابزارهای متعلق به آینده نیستند و مدتهاست که به بازار آمده اند.
شاید بپرسید اگر عینک هوشمند از قبل عرضه شده چرا همه یک جفت از آنها را بر چشم ندارند؟ دلیل این مساله به چالش هایی در طراحی، هزینه و موارد دیگر برمی گردد اما پاسخ آنقدرها هم که فکر می کنید سرراست نیست. «گیزمودو» برای درک اینکه چرا فراگیر شدن عینک هوشمند اینقدر طولانی شده با چندین طراح، مهندس، تاریخدان و نویسندگان مطالب علمی تخیلی صحبت کرده است. موضوع این بحث ها شامل فناوری عینک هوشمند، چگونگی توسعه آن و آینده این گجت ها است.
شناخته شده ترین عینک هوشمند در حال حاضر «گوگل گلس اکسپلورر ادیشن» است اما اگر در تاریخ دستگاه های بصری اطلاعاتی به عقب برگردیم، به جنگ جهانی دوم می رسیم. در آن زمان تشخیص اهداف تنها بر اساس راهنمایی های صوتی برای خلبان ها دشوار بود و به همین خاطر متخصصان نظامی در پی حل مشکل برآمدند که نتیجه آن توسعه نمایشگرهای هد اپ (HUD) بود. تا پایان جنگ سیستم ها قادر بودند اطلاعات روی رادار را به نمایشگری در برابر خلبان منتقل کنند.
نخستین هدست های با قابلیت پردازش داده ها در اواخر دهه ۱۹۶۰ از راه رسیدند. این هد اپ بزرگ و حجیم «شمشیر داموکلس» نام داشته و توسط گروهی از متخصصان کامپیوتر در دانشگاه یوتا توسعه یافتند. این نام برگرفته از شمشیری بود که «دیونیزوس» امپراتور روم به نخی متصل کرده و روی داموکلس آویزان کرده بود تا خطر قریب الوقوع قتل پادشاه را به او گوش زد کند.
هرچند بسیاری شمشیر داموکلس را نخستین هدست واقعیت مجازی و افزوده دنیا می دانند اما مشکل اینجا بود که هیچکس نمی دانست با این هدست چه کار باید کرد. ابعاد شمشیر داموکلس آنقدر حجیم بود که بیشتر از آنکه کاربردی باشد، شبیه پروتوتایپ و نمونه آزمایشی به نظر می رسید. دو دهه بعد تازه مدل Private Eye به بازار آمد و ده سال بعدتر «استیو مان»، معروف به پدر پوشیدنی هوشمند Eye Tap را معرفی کرد که از هر نظر به تصورات ما از عینک هوشمند نزدیکتر بود.
این تنها یکی از مشکلات عینک هوشمند است. سال ها از زمانی که افراد چاره ای جز بر چشم زدن عینک های کائوچویی ضخیم و ته اسکانی نداشتند، سپری شده است. به لطف روش هایی نظیر لنز، لیزیک و لازک دیگر نیاز چندانی به استفاده از عینک طبی وجود ندارد، در نتیجه عینک این روزها بیشتر جنبه تزیینی پیدا کرده و به یکی از عناصر مد بدل شده اند.
همین عامل باعث شده کاربران از عینک هوشمند هم انتظار شیک و ساده بودن را داشته باشند اما تولید کننده بخت برگشته با فناوری کنونی نمی تواند عینکی راحت تولید کند که با استایل همه کاربران جور در آمده، با دید آنها سازگار بوده، چندین سنسور و واحد پردازشی و نمایشی را در خود جای داده و قابلیت تولید انبوه با قیمت معقول را هم داشته باشد.
متاسفانه هنوز فناوری به جایی نرسیده که این لیست سفارش بلند بالا را در یک پکیج آماده کند اما نویسندگان و فیلمسازان با استفاده از این خلا به تولید آثاری پرداخته اند که در آن خبری از این محدودیت ها نیست و به همین واسطه هم پول خوبی به جیب زده اند. افرادی مثل «ویلیام گیبسون» و «رابرت انسون هاینلاین» سال ها قبل در داستان های «نیورومنسر» و «سربازان سفینه» از مفهوم هدست واقعیت مجازی بهره برده اند.
طی دهه ۱۹۷۰ و سال های پس از آن در آثار مشهوری همچون جنگ ستارگان، ترمیناتور، روبوکاپ و Sailor Mercury نیز از مفاهیم نمایشگر هد اپ، دید ماشینی و هدست واقعیت افزوده برای جذب مخاطب استفاده شده است. «مدلاین اشبی»، نویسنده رمان های علمی تخیلی در این باره می گوید:
ما نویسندگان درباره هر چیزی که می تواند واقعی باشد، مطلب می نویسیم بدون اینکه مجبور باشیم کارهای طاقت فرسای مربوط به توسعه آنرا انجام دهیم. ما فقط لیست آرزوها را تهیه می کنیم، انجام دادن آن به عهده دیگران است.
هرچند نخستین گام برای توسعه عینک هوشمند در جنگ جهانی برداشته شد اما محدودیت ها آنقدر زیاد بود که تازه در سال ۲۰۱۲ گوگل گلس به عنوان اولین عینک هوشمند مناسب برای کاربران عادی پا به عرصه وجود گذاشت. گوگل گلس از عینک های آفتابی معمولی سبکتر بود، طراحی شیکی داشت اما برچسب قیمتی ۱۵۰۰ دلاری کاربران را از آن فراری می داد.
در این دستگاه اپ های متعدد و مفیدی نصب شده بود با این وجود جز تعداد معدودی از عاشقان فناوری، طرفداران دیگری نداشت. شاید اگر گوگل گلس کاربردهایی مثل اپ قاتل یا شناسایی سوژه را که نویسندگان در مغز شهروندان کاشته بودند، ارائه می کرد در بازار بهتر با آن برخورد می شد.
از طرف دیگر بسیاری از افراد حتی آمادگی برخورد با این گجت جدید را نداشتند. Chuck Yust، از کمپانی Frog Design در این باره می گوید:
گوگل گلس عینکی عادی نبود و کاربران آن در واقع گجتی مجهز به فناوری را به چشم داشتند. مشکل دیگر واکنش منفی دیگران به کاربران این عینک بود، چرا که حس می کردند دائما از آنها فیلمبرداری می شود و دوربینی به سوی آنها نشانه رفته است.
همین عامل باعث شد پوشیدن گوگل گلس در بسیاری از رستوران ها و سینماها به خاطر ترس از نقض کپی رایت و حریم خصوصی ممنوع شود. شهروندان عادی این کاربران گوگل گلس را Glassholes می نامیدند و حتی برای تحقیر آنها را به کسی که سِگوی پوشیده تشبیه می کردند. مشهورترین مورد هم به زنی برمی گردد که به خاطر استفاده از عینک هوشمند در یک بار مورد حمله قرار گرفت.
Marc Weber، بنیانگذاران بخش اینترنت در موزه تاریخ کامپیوتر بر این باور است که افراد ممکن است نسبت به کسی که با موبایل از آنها فیلمبرداری می کند واکنش نشان ندهند اما فیلمبرداری با عینک هوشمند حس عدم امنیت را در آنها برمی انگیزد.
سوال این است که حالا و پنج سال بعد از معرفی گوگل گلس چقدر اوضاع تغییر کرده؟ هرچند چالش های فنی، طراحی و اجتماعی تا حد زیادی به وقت خود باقی است اما تمام کارشناسانی که با گیزمودو صحبت کرده اند بر این باورند که عینک هوشمند در زمینه استفاده سازمانی حیات جدیدی یافته و در آینده قوی تر از قبل روی چشم کاربران خواهند شست.